چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹ ۱۳:۰۶
سوال طلایی. کسی که همه ما خواهان پاسخ به آن هستیم …تبدیل افکار منفی به مثبت
خوب، آیا تا به حال کسی را دیدهای که شما را پرستش میکند - کسی که فقط آن را در زندگی خرد میکند، بر موانع غلبه میکند و قدرت ذهنی زیادی را نشان میدهد - و فکر میکند: مرد، آنها باید به طور متفاوتی برنامهریزی شوند؟
به خصوص اگر آنها هفته دوم جهنم شان را به عنوان یک تفنگدار دریایی آمریکا انجام میدهند و شما فقط سعی دارید با یک چالش ۱۰ روزه یوگا که برای خودتان تنظیم کردهاید، بمانید.
بله، به نظر میرسد که تو دنیای دیگری هستی، اما نیستی. آنها هم انسان هستند، و اگر چه نقشهها و عادات عصبی متفاوتی دارند، به این فکر میکنند که آنها متفاوت به دنیا میآیند، یک پلیس است. چون آن وقت شما میتوانید عدم انگیزه، اعتماد به نفس، موفقیت و غیره را به چیز دیگری غیر از آنچه واقعاً هست سرزنش کنید.
باید بدانید که سوال این که چگونه افکار منفی را به عمل مثبت تبدیل کنید واقعاً یک سوال انحرافی است.
این به این دلیل است که یک فکر منفی مثل یک قطار باری است. این کار به طور جادویی به یک ابر سفید و یا رنگینکمان تبدیل نمیشود، اما میتواند آن را هدایت کند: این راز است: دانستن اینکه در واقع بیتفاوتی و بیتفاوتی است که به شما کمک میکند بر افکار منفی غلبه کنید.
آ ره، همه ما همین کار و میکنیم. هرچه زودتر این را بدانیم (گرچه برخی پیروز نخواهند شد، اما هی، ما به انتخاب طبیعی نیاز داریم).
اگر احساسات و عواطف و احساسات خود را از دست میدهید، به احتمال زیاد در اعماق ذهن نیمه هشیار شما جستوخیز میکند. رومینگ مثل پادشاه جنگل - همه عکسها را صدا میزند و همه جور دکمهها و ماشه را میکشد.
شما قطعاً آنچه را که شبیه زمانی است که یک مرد ولگرد میتواند به آن کمک کند، میبینید: مردم مراکز خرید را برای کاغذ توالت استفاده میکنند و از افرادی که فقط سعی میکنند به آنها کمک کنند یا، حتی بدتر، بار کردن یک تفنگ و تیراندازی به هر کسی که در معرض دید قرار دارند، جیغ میکشند.
خب، این نهایت نهایی است، اما نهایتاً مردمی که به بالا نگاه میکنند و تحسین میکنند، نیروی ذهنی خود را آموزش دادهاند تا با آنها کار کنند، مثل ارتش که به سربازان خود فرمان میدهد.
این یک مهارت مهم برای یادگیری است، اما آنها شروع به درست کردن جایی که شما هستید شروع کردند، با این درک که آنها حتی یک chimp هم داشتند. گام بعدی این است که بدانید chimp شما واقعاً میخواهد به شما کمک کند، اما گاهی اوقات کارها اشتباه میکند - مثلاً، واقعاً اشتباه.
the چیست و چرا ما این کار را انجام میدهیم؟
اما این راهی است برای دیدن بخشی از ذهن نیمه هشیار ما که زندگی ما را هدایت میکند، نخستین بخش عاطفی و عاطفی ما.
مفهوم chimp توسط پروفسور استیو پیترز در the پارادوکس ابداع شد، یک کتاب که شرح میدهد چگونه chimp (بخشی خاص از ذهن نیمه هشیار ما) میتواند بهترین دوست ما یا بزرگترین دشمن ما باشد - مانند دشمن سبک زندگی شما. [۱]
این یک پارادوکس است زیرا کلید خوشبختی و خرسندی است، بلکه دلیل این است که چرا بسیاری از ما از قدرت و رفاه ذهنی خود رنج میبریم.
از وقتی به دنیا اومدی، chimp با تو بوده. قبل از اینکه ذهن منطقی شما حتی توسعه پیدا کند آنجا بود. به شما گفته بود وقتی به شیر نیاز داشتید گریه کنید، اوقاتتلخی کنید تا توجه والدین خود را جلب کنید و زمانی که چیزی خندهدار بود بخندید.
آن خاطرات عاطفی شما را حفظ کرده و به شما کمک میکند تا باورهایی درباره زندگی داشته باشید تا بتوانید آنچه را که برای زنده ماندن نیاز دارید را یاد بگیرید.
یه جورایی cute، درسته؟
آ ره، خیلی تند نرو.
chimp دلیل این است که به کسی فحش میدهید، در حالی که آنها را قطع میکنند - همانی که وقتی شما یک بیعدالتی را میبینید و یا چیزی را میشنوید که شما را بیازارد. همچنین آن کسی است که اول وارد میشود و تمام زمانهایی که شکست خورد را به یاد شما میاندازد و چقدر دردناک است که شما از هر نوع درد دوری کنید.
این از مغز منطقی و منطقی شما جدا است - آن در یک سیستم کاملاً متفاوت عمل میکند، تقریباً مثل این که شما دو مغز داشته باشید. [۲]
روش تفکر انتقادی ما, سریعتر از ما فکر میکند, روش تفکر انتقادی, سریعتر از مغز انسان, مغز منطقی و جهنم است (درست مانند زندگی واقعی).
زمانی که احساسات اولیه شما در شرف وقوع است, چیزی که فکر میکند باعث درد شما میشود, همه انواع چیزها را به شما یادآوری میکند که چرا نباید آن را انجام دهید. اضطراب, استرس, حمله وحشت, افکار منفی … این اشتباه شماست.
و چون قبل از اینکه ذهن منطقی شما توسعه پیدا کند, قبل از اینکه ذهن منطقی شما بتواند بگوید:
یک لحظه صبر کنید, فکر نمیکنم لازم باشد فرض کنیم که همه فکر میکنند شما " فقط به این دلیل بیارزش هستید که در مدرسه خوب نیستید.
زمانی که احساسات اولیه شما در شرف وقوع است, چیزی که فکر میکند باعث درد شما میشود, همه انواع چیزها را به شما یادآوری میکند که چرا نباید آن را انجام دهید.
چطور این کار را میکند?
چه افکار منفی! دکمه " go " را برای اضطراب فشار میدهد و هر زمان که فکر میکند به آنها نیاز دارید میتواند روان افکار منفی باشد.
چه کار باید با افکار منفی و منفی خود انجام دهید, اکنون میدانید که افکار منفی شما از کجا میآید, در اینجا چهار تکنیک وجود دارد که میتوانید از آنها برای مدیریت برنامه خود استفاده کنید.
از باورهای غیرمنطقی خود آگاه باشید.
با نگاهی به گذشته و اطراف دوران کودکی خود به این دلیل که " به اندازه کافی دوست ندارید - چرا از صحبت کردن مردم نفرت دارید, چرا شما نمیتوانید دوست داشته باشید, یا اینکه چرا احساس میکنید که سزاوار شادی نیستید - این زمانی است که میبینید چقدر بیهوده و نامعقول است.
رفتن به ذهن ناخود آگاه و شناسایی خاطرات بسیار مفید است تا درک کند که کجا این باور را پیدا کرده و آن را تغییر دادهاست.
کمکم متوجه افکار خودتان باشید.
تمرین آرام بگیرید و به افکار خود از طریق مدیتیشن توجه کنید.
نگاه کنید چه اتفاقی میافتد وقتی که منطق را به یک فکر منفی, احساس اضطراب و یا حمله وحشت میاندازید. دقیقهای که یک باور را مورد سوال قرار میدهید و یا فکر میکنید که قدرت را از آن میگیرید و به دانشی که ندارید با آن موافق باشید.
شما فقط میتوانید تصمیم بگیرید و بگویید: " شما میدانید امروز من واقعاً میخواهم در مورد اجتماعی شدن احساس خوبی داشته باشم, و چیزی که احساس میکردم زمانی است که به من مربوط نیست. در اینجا چه اتفاقی خواهد افتاد … "
نشان دهید چه کسی رئیس است.
بگو ببینم دلت میخواهد.
لباسهای خوب بپوشید. از کلمات هیجانانگیز استفاده کنید. گوش کن. آن را به وضوح تکرار و تکرار کنید.
در نهایت, ثابت بمانید.
این کار زمان میبرد تا تغییراتی ایجاد شود اما بدانید که چند هفته میتواند تغییرات عصبی و عصبی ایجاد کند.
اگر احساس ترس, استرس و یا اضطراب را احساس کردید, تحریک عصب واگ را تحریک کنید تا با تنفس عمیق و خاموشکردن سیستم " مبارزه یا گریز ", دستگاه لیمبیک را خاموش کنید.
آب سرد در صورت, آب شیرین, آواز خواندن و تنفس عمیق, راههای جلوگیری از اثرات فیزیولوژیکی فوری هستند و به یک حالت آرامتر تبدیل میشوند که در آن میتوانید مسیر خود را منطقی توجیه کنید.
افکار نهایی در طول زمان, با استفاده از تمام این تکنیکها, مغز و مدارات اعصاب شما را تغییر خواهد داد و این ابزارها زندگی شما را تغییر خواهند داد.
به خودتان فرصت بدهید, درک کنید و درک کنید که واقعاً نیازی به غلبه بر آن ندارید. شما فقط باید افکار منفی را دوباره انتخاب کنید و بگذارید به جایی دیگر بروند.
- ۸۰ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر